نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : در بخش اول در مورد معماران بزرگ اروپائی قرن بیستم همچون Walter Gropius, Mies van der Rohe-, Le Corbusier – Gio Ponti سخن راندیم و تاثیراتی که در سفر نسبتا بلند مدت جورج نلسون به اروپا بر او داشتند را برشمردیم ، در حدی که او را با معماران صاحب نام آمریکائی پیرو مدرنیسم همچون فرانک لوید رایت آشنا نمودند و نلسون هم در بازگشت به آمریکا به سراغ رایت رفت و با او آشنا شد و با همکاری او انجمن معماران آمریکا را بنیان گذاشت.
بسیاری معتقدند که مشابه جورج نلسون در تاریخ معماری و طراحی جهان نبوده و نخواهد آمد ، او به عنوان نویسنده و روزنامه نگار، اولین بار موضوع محدودیت های فرهنگی و اقتصادی در رابطه با آرشیتکت ها و طراحان را مطرح و در مورد رفع این محدودیت ها پی گیری نمود .
به جرات می توان ادعا نمود که هیچکس قبل ویا بعد از جورج نلسون به عنوان یک مولف ویا روزنامه نگار به اندازه او در مورد نقش فرهنگ و اقتصاد بر جامعه طراحان سخن نگفته است . او تمرکز اصلی خود را بر قواعد و کارکرد طراحی قرار داد . و در اواسط دهه پنجاه تاکید داشت که همه جوامع درگیر عقاید و آرائی بسیار قوی هستند و مردم نیز به شدت تحت تاثیر این عقاید قدرتمند قرار دارند.
این عقاید به عنوان اصول غیر قابل تغییر به نظر می رسند و کل جامعه را تحت تاثیر خود قرار می دهند ، گسترش دهنده این عقاید در قرن ۱۳ میلادی و در اروپا کلیسا بود و امروزه در آمریکا این قواعد و عقاید فراگیر را ، کسب و کار و تجارت تعیین می کند ، شرکت های غول پیکر مگا میلیاردی تمامی قواعد حاکم بر جامعه را تولید می کنند و با استفاده از رسانه هائی که در اختیار دارند آنها را به عنوان قواعد و هنجار های معتبر روز به جامعه تحمیل می نمایند . بدین ترتیب همه چیز در خدمت سرمایه و شرکت های مافوق بزرگ قرار می گیرد و علاوه بر آن تکنولوژی نیز در اختیار سرمایه است . این چنین است که با تایید و اشاره صاحبان سرمایه و با استفاده از تکنولوژی های جدید کالاهای متنوع و متعدد بدون در نظر گرفتن نیاز های واقعی مردم و اصول اساسی طراحی ، تولید و به بازار عرضه می شود .
نلسون از ابتدای شروع به فعالیت خود به شدت با این نوع تسلط سرمایه و نوع نفوذ سرمایه در سایر شئون جهان و به خصوص طراحی مخالفت می نمود ، وی در مورد وظایف طراحان امروز می گوید ، طراحان باید بکوشند تا استعدادها ، گرایشات و تمایلات جامعه خود را بشناسند و آخرین یافته های علمی و تکنولوژی را ، فارغ از خواسته های سرمایه داران ، در طراحی کالاهای صنعتی به کار گیرند .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : سال ۱۹۲۰ آغاز دوره ای در آمریکا بود که طراحی به تدریج رابطه نزدیکی با اقتصاد برقرار نمود ، بسیار بیش از آنکه در اروپای قبل از آن رایج بود ، و همین سبب بر انگیخته شدن گروه آوانگاردی میان طراحان شد که در اصل به دنبال حرکتی اجتماعی در جهت ایجاد یک رفرم اصلاحی بودند تا بتوانند طراحی را از یوغ اقتصاد و سرمایه برهانند .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : پس از دوره رکود بزرگ ، دلیل اصلی که نمایندگان بازرگانی ، جهت درگیر شدن در طراحی ، بیان نمودند ، این بود که بتوانند فروش را بالا برده و اقتصاد را از رکود فراگیر خارج نمایند . این دیدگاه یکسو نگرانه ، باعث شد که نلسون به عنوان یک طراح خبره به طور مداوم بر علیه آن تلاش کند و بنویسد . یکی از دغدغه های اولیه نلسون این بود که طراحی را به عنوان عنصر اساسی در تجارت جهانی تثبیت نماید ، و این را نه بخاطر عملکرد و جایگاه خودش ، بلکه به عنوان عقیده یک نویسنده بیان می نمود .
مجله مترقی فرچون “Fortune” نظرات نلسون را به عنوان یک طراح و روزنامه نگار با عقاید مترقی و معتبر ، نشر می داد . نلسون همچنین در مجلات تایم و لایف و نشریات تخصصی حوزه معماری نیز فعالیت می نمود . این مجموعه بزرگ از نشریات بخشی از امپراتوری چاپ “هنری لوسه” بودند . او هم فارغ التحصیل دانشگاه YALE بود و با جسارت زیاد مجله فورچون را در ۱۹۳۰ با قیمت یک دلار آنروز که بسیار زیاد می نمود به بازار عرضه کرد .
محل دفتر این مجله در طبقه ۵۰ از ساختمان لوکس کرایسلر قرار داشت و هدف لوسه این بود که این محل را به عنوان راهبری کسب و کار نخبگان نوظهوری که لوسه عنوان “اشرافیت جدید آمریکا” را برای آن در نظر گرفته بود، تثبیت نماید . و به این ترتیب هدف مجله فورچون متحد کردن اقتصاد با زیبایی شناسی و فرهنگ معماری مدرن بود ، این همان هدفی بود که نلسون نیز سالها در سر می پروراند . به همین ترتیب می توان به طراحان و گرافیست های متعدد دیگری همچون ” Herbert Matter and Herbert Bayer” و همچنین عکاسی چون ” Margaret Bourke White” اشاره نمود که در این مجله برای رسیدن به هدف فوق الاشاره استخدام شدند .
نلسون اولین “مقاله طراحی” خود را برای فورچون در سال ۱۹۳۴ انتشار داد ، او از پیشگامان معرفی طراحی صنعتی به عنوان یک حرفه مستقل و مهم بود ، او همچنین به ارائه افکار خود در زمینه چگونگی ساخت و فن آوری مدرن ساختمان پس از جنگ جهانی در این نشریه در سال ۱۹۴۸ پرداخت .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : دو سال بعد در سال ۱۹۵۰ اولین کلکسیون مبلمان طراحی شده بوسیله نلسون ، توسط شرکت هرمن میلر به بازار عرضه شد.، بخشی از این مجموعه قبلا به عنوان طراحی اختصاصی برای دفتر مجله فورچون اجرا شده بود . وی با استفاده از فرصت پیش آمده در خصوص عرضه مجموعه مبلمان جدید ، در همان دوران به افتتاح دفتر طراحی خود در نیویورک نیز اقدام نمود و در ضمن یکی دیگر از مقالات جنجالی خود را نیز در زمینه وضعیت صنعت مبلمان در آمریکا انتشار داد . با توجه به اینکه او متهم به واپسگرائی در زمینه طراحی بود ، این مقاله جنجال دیگری در جناح محافظه کار ایجاد نمود .
در ۱۹۴۹ نلسون در مقاله ای جدید به انتشار یکی دیگر از مهمترین ایده های خود پرداخت : “Business and the Industrial Designer” “تجارت و طراحان صنعتی ”
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : او در این مقاله اظهار داشت که در صورتیکه قرار باشد طراحان با مهارت ، به موفقیت کسب و کار کمک اساسی نمایند ، می باید که به عنوان یک عضو سیاست گذار در شرکت مطرح باشند و در این صورت می توانند که به موفقیت بلند مدت شرکت یاری رسانند و اگر طراح واقعا در سیاست گذاری های شرکت موثر باشد می تواند که در طیف گسترده ای از موفقیت های مجموعه موثر واقع گردد . وی در حقیقت با این مقاله به تشریح وضعیت خود در شرکت هرمن میلر به عنوان مدیر بخش طراحی به همراه چارلز اماز ، ایسامو نگوچی و پائول لازلو پرداخته بود . Charles Eames, Isamu Noguchi and Paul Laszlo”” او مشخص نمود که با انتخاب گروه طراحی قوی میزان تاثیر آنها در موفقیت شرکت تا چه میزان می باشد . این تاثیرات از طراحی و چاپ کاتالوگ تا تعیین برنامه و بودجه تبلیغات و تا ریزترین جزئیات تولید در کارخانه خود را نشان می دهد .
نلسون در بخش طراحی نیز سعی می نمود که خود را به عنوان یک فرد خارج از موضوع ببیند و می گفت من تصادفی به یک طراح تبدیل شده ام ، او مقالات خود در خصوص طراحی را نیز با توجه به تجارب شخصی خود می نگاشت . در سال ۱۹۵۰ دیگر تنها نلسون نبود که با علاقه مفرطی به دخالت طراحی در دیدگاههای مدیریتی می نگریست ، البته او هنوز تنها کسی بود که تا این حد اهمیت اساسی در این خصوص قائل بود و این مبحث را همواره در صدر مطالب خود قرار می داد . در سال ۱۹۵۲ هنگامیکه نلسون گزارشی برای فورچون در دومین کنفرانس بین المللی طراحی تهیه نمود ، تیتر مقاله او در این سال هم مثل سال قبل از آن چنین بود “Design as a Function of Management:” . “طراحی به عنوان عملکردی مدیریتی ”
اگرچه نلسون و دفتر طراحی او برای بسیاری از شرکت های بزرگ کار می کرد ، اما تنها در چند مورد از شرکت های متوسط قادر به انجام مفهوم ایده آل خود از مدیریت طراحی در عمل گردید . با هرمان میلر و هوارد میلر در کمپانی کلارک و یک شرکت تولید آلومینیوم ، تنها در این شرکتها توانست به طور مستقیم در تصمیمات مدیریتی دخالت نماید. نلسون در ۱۹۷۰ و سالهای پایانی فعالیت خود نوشت : یکی از محدودیت های یک طراح این است که بدون مشتری نمی تواند کاری انجام دهد ، طراح احتیاج به مشتری دارد و با اوست که یک رابطه همزیستی برقرار می نماید ، در این رابطه یکی پرداخت و دیگری خرج می کند و غالبا حامی نیز تبدیل به یک کمیته می شود .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : امید است که گرچه با تاخیری نزدیک به نیم قرن اما به هر ترتیب معماران و طراحان صنعتی و طراحان داخلی ایرانی در جهت نیل به اینگونه از تفکراتی که در زمان خود بسیار پیشرو بودند و هم اکنون نیز واقعیت های پیشرفته ای را در دل خود دارند ، اقدام نمایند ، به این ترتیب و با رشد تاثیر تفکرات طراحان و معماران در بخشهای مدیریتی ، بر اساس آنچه گفته شد و نظرات نلسون و سایر نظراتی که امروزه نیز مطرح هستند ،
بتوانیم که حداقل نقش معماری و طراحی را به عنوان یک هنر صنعت بسیار مهم در جامعه مطرح نمائیم ، زیرا که این یک موضوع کاملا فرهنگی است و همانگونه که همگان مستحضر هستند ، تغییر دیدگاههای فرهنگی نیاز به گذر زمان و تلاش بسیار دارد ، نگارنده با تجربه نزدیک به سی سال در این زمینه ، بسیار خرسند است که در مقایسه با سی تا چهل سال قبل مفاهیمی چون معماری ، طراحی ، طراحی داخلی و طراحی صنعتی تا حدودی در جامعه جایگاه خود را یافته اند ، گرچه که با نقطه ایده آل هنوز فاصله بسیار است ، برای تفهیم رشد انجام شده مثالهای متعدد می توان بیان نمود : در سالهای نه چندان دور پذیرش اینکه طراحی داخلی خود یک تخصص است ، حتی از سوی بسیاری از تحصیلکردگان نیز بسیار بعید و دور از فهم می نمود و نمونه هائی که در ذهن داریم سرمایه گذاران در بخش های ساختمان سازی حاضر به همه گونه هزینه بر اساس گفته مهندس ساختمان بودند اما نظرات خود را بر نظر مهندس معمار ارجح می دانستند و شاید هنوز هم بسیاری چنین تفکراتی را در ذهن داشته باشند .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : مثال دیگر در مورد طراحی داخلی و چیدمان محل های اداری و یا خانگی است که با تقریب نزدیک به صد در صد ، جهت خرید وسائل مورد نیاز ، هیچگونه نظری از طراح داخلی خواسته نمی شد و تمامی ادارات و سازمانها با نظر مدیریت مربوطه و سایر عوامل اجرائی چون کارپرداز و مامور خرید ، نیازهای مبلمان و دکوراسیون را تهیه می کردند ، اما طی سی سال گذشته به تدریج فرهنگ استفاده و نظر خواهی از طراحان داخلی ، در بخش های اداری بیشتر شده است و در بخشهای خانگی نیز به تدریج جایگاه خود را می یابد و امید است که این گرایشات به تدریج گسترش بیشتری نیز بیابد .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : افزایش دانشکده های معماری و دکوراسیون و همچنین گرایش جوانان به این رشته ها و رتبه های بالای کنکور در این زمینه ها نشانگر رشد فرهنگ استفاده از تخصص در زمینه های مختلف معماری و دکوراسیون می باشد . از دیگر سو به تدریج با ورود نسل های دوم و گاه سوم از دست اندرکاران تولید و عرضه محصولات دکوراسیون به عرصه این هنر صنعت که بسیاری نیز دانش آموخته در زمینه های مرتبط معماری ، طراحی داخلی و طراحی صنعتی می باشند ، نحوه نگرش به این موضوعات در درون صنعت نیز بسیار منعطف تر شده و امید است که با این گرایش فرهنگی از دو سو امکان گسترش فرهنگ صحیح استفاده از نظرات متخصصین در اجرای دکوراسیون میسر گردد. البته شرط شتاب گیری این روند رو به رشد ، کوشش در جهت حرکت های بنیادین فرهنگی می باشد .
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا : در مقایسه میان بخش اداری و خانگی و ایجاد گرایش بسیار بیشتر در بخش اداری به استفاده از تخصص های مربوطه ، که به طور قطع عملکرد شرکت های پیشرو در زمینه تولید و عرضه مبلمان اداری در این فرهنگ سازی بسیار موثر و کارا بوده است ، بیانگر این نکته است که تلاش در جهت فرهنگ سازی به طور قطع و یقین در افزایش روند استفاده از تخصص بسیار تاثیر گذار خواهد بود . از سوی دیگر جامعه معماران و طراحان داخلی و همچنین طراحان صنعتی با گرایش طراحی محصولات دکوراسیون نیز می باید که حساسیت نسبت به تخصص خود در جامعه را از طریق ایجاد تشکل های مختلف و رسانه های تخصصی افزایش دهند و بدینترتیب فاصله بسیاری را که با جوامع پیشرفته در این زمینه داریم ، کاهش یابد و از این طریق با زیبا سازی داخلی ساختمانها ، زندگی در شهرهای زشت و بی قواره امروزی میسر گردد و به این ترتیب ارزشهای نهفته در استفاده از تفکرات متخصصان این هنر صنعت در اذهان جایگزین گردد و البته به تدریج نیز با تبعیت از همین سیاست به سمت زیبا سازی شهرها نیزگام برداریم.
نگاهی به تاریخ معماری و دکوراسیون داخلی در اروپا و آمریکا: در ادامه این مطلب به معرفی بیشتر طراحان داخلی مطرح مدرنیست در آمریکای قرن بیستم و محصولات طراحی شده توسط ایشان می پردازیم . افرادی چون فرانک لوید رایت ،چارلز ایماز ، ایسامونگوچی و پائول لازلو و نمونه کارهای ایشان را با معماران مدرنیست اروپائی هم عصرشان مقایسه خواهیم نمود