گنجینهای پنهان در دل تهران
گنجینهای پنهان در دل تهران
گنجینهای پنهان در دل تهران : خوش اقبالترین کبوترهای جهانند. چندپره گوشت اضافی زیر پرهای درخشانشان مشهود است؛ گویی که در همه حالت غبغبشان را باد کردهاند، چاق و قبراق؛ از خوان نعمت فراوانی روزی میخورند آخِر. اینجا در مرکز تجارت خشکبار تهران مجازند که از انبوه مغز گردوها، بادامها و پستهها خوشه بچینند و نوکی به آن دست انجیر خشکها و کشمشها بزنند که کاسبها گشاده دستانه از کیسههای کنفی فروش جدا کردهاند.
حوضچههای فیروزهای میان حیاط محل آبتنیشان است. نزدیک حوض که شوی اما دست جمعی پر میگیرند به آشیانههایشان. آشیانههایی که آنها را کنج سقف بنایی تاریخی ساختهاند. کاروانسرایی که خود را در دل یکی از قدیمیترین و با اصالتترین مناطق تهران پنهان کرده است. جایی میان هنگامه و همهمه همیشگی شوش_مولوی؛ کاروانسرای خانات.
«از آقای اردهالی باید بپرسید»، «ما نمیدانیم»، «خود آقای اردهالی میداند فقط» اینها را کاسبان «کاروانسرای خانات» میگویند، وقتی ازشان درمورد قدمت و تاریخچه محل کسب و کارشان سوال میکنیم. گویی نمیدانند صبح به صبح که درهای کوچک چوبی با این تزئینات ظریف را باز میکنند، به چه بنای ویژهای قدم میگذارند. شاید هم برایشان این عمارت حدودا ۱۵۰ ساله با بازارهای دیگر تفاوت چندانی ندارد و از اهمیت معماریاش خبرندارند.
یا اینکه مثل غالب ایرانیها از رسانهها نگرانند و دوربین و رکورد را که میبینند ترجیح میدهند چیزی نگویند. آقای اردهالی اما با روی باز از گفتگو استقبال کرده است؛ یک ساعتی زمان داریم تا ببینیمش و این فرصت کوتاه غنیمتی است برای گشت و گذار در یکی از قدیمیترین اماکن تهران و سفر به تاریخ. جایی که نه تقابل سنت و مدرنیته که همنشینی مسالمت آمیز این دو هر لحظه بیش از قبل به چشم میآید.
موقعیت جغرافیایی
طنین زنگ ساربانان در اطراف تهران
کاروانسرای خانات در منطقه ۱۲ شهرداری، در نزدیکی میدان امینالسلطان، حدودا ابتدای خیابان صاحب جمع واقع شده است. خیابانی که از شمال به مولوی و از جنوب به شوش منتهی میشود. سندی از زمان احداث این کاروانسرا در دست نیست اما کارشناسان میراث فرهنگی قدمت این بنا را به اوایل قاجار و یا اواخر دوره صفویه نسبت میدهند. با این حساب میتوان گفت خانات در زمان تاسیسش جایی بیرون از مرزهای شهر تهران قرار داشته است؛ در مسیری که دروازه حرم حضرت عبدالعظیم را به شهر ری متصل میکرد، موقعیتی که با کاربری آن نیز تناسب داشته است.
بعید نیست که این مکان پذیرای کاروانهایی بوده باشد که مسیر سفرشان از تهران گذر میکرده، کاروانهایی که تاجران و مسافران سوار بر شترهای زنجیروار گوش سپردهاند به زنگهای ساربانان که در سکوت بیابانهای اطراف تهران طنین میانداخته است.
گنجینهای پنهان در دل تهران : به مرور اما با گسترش تهران در ۱۲۴۷ هجری خورشیدی و به عقب رفتن باروها و دروازههای جدید، خانات داخل شهر قرار گرفت و موقعیت جغرافیایاش مثل اکنون به جنوب پایتخت تغییر پیدا کرد. شاید بتوان گفت بافت تاریخی این منطقه با مرکزیت خانات شکل گرفته است و در گذر زمان بازارچه هرندی، بازارچه امین السلطان، انبار بزرگ غله و چند کاروانسرای کوچک و بزرگ دیگر با آن همسایه شدند. بناهایی که خوشبختانه بسیاری از آنها همچون «بقعه آقا» پابرجا مانده و روح تاریخی تهران را زنده نگهداشتهاند.
سرانجام اما قرعه به نام تاجران خشکبار افتاد که ساکن این عمارت خاطره انگیز شوند
تاریخچه کاروانسرای خانات
تپیدن نبض زمان
گنجینهای پنهان در دل تهران : همانطور که گفته شد کاروانسرای خانات با مساحت ۱۰۵۰۰ متر مربعی یعنی حدود یک هکتار از غرب به خیابان صاحب جمع از شرق به کوچه کرمی و از شمال به کوچه حاتمی محدود میشود. قدمت این کاروانسرا را با توجه به بافت و معماری و اطلاعات شفاهی به اوایل دوره قاجار نسبت میدهند اما اولین سندی که وجود خانات را به ثبت رسانده و اکنون در دست است نقشه «عبدالغفار نجم الدوله» ملقب به «نجم الملک» از تهران است که در سال ۱۲۷۰ هجری خورشیدی تهیه شده. این کاروانسرا تا سال ۱۲۸۵ تحت تملک خاندان امین السلطان بود. امین السلطان یا همان میرزا علیاصغر اتابک صدراعظم گرجیتبار ناصرالدین شاه، مظفرالدینشاه و محمدعلیشاه بود و جالب اینجاست که خیابانها و میادین این منطقه از تهران که محل سکونت او بوده است با القاب مختلف او مثل «صاحب جمع» یا «امین السلطان» نامگذاری شدهاند.
«سید علی اردهالی» از تاجران سرشناس فرش ۱۱۲ سال پیش خانات را از موسی خان امین الملک یا همان «موسی معروفی» برادرزاده امین السلطان میخرد، به قولنامهای که خانواده اردهالی هنوز آن را به یادگار نگاه داشتهاند. برای سالها این کارونسرا با مدیریت علی اردهالی و بعد از آن پسرش جعفر و نوهاش مهدی به حیات خود ادامه میدهد تا یک آتش سوزی در سال ۵۶ که رونق را از سرای خانات میگیرد و دیگر چندان که باید و شاید مورد استفاده قرار نمیگیرد.
در سال ۸۱ مالکین کاروانسرا تصمیم میگیرند آن را بازسازی کنند. پروژه مرمت این بنای تاریخی که زمانی آتشی سهمگین هم به جانش نشسته بود، ۸ سال به درازا میکشد. مالکین قصد داشتند پس از مرمت خانات را به یک سایت گردشگری تبدیل کنند؛ اتفاقی که البته روی نداد و آن طور که انتظار داشتند رونق نگرفت. سرانجام اما قرعه به نام تاجران خشکبار افتاد که ساکن این عمارت خاطره انگیز شوند عمارتی که سال ۸۸ برای برپایی جشنهای نوروزی بازگشایی شد. خانات در همان سال به عنوان لوکیشن فیلم «یکی از دو ما نفر» اثر تهمینه میلانی نیز مورد استفاده قرار گرفت.
معماری بنا
نقش فیروزه بر آرایههای آجری
«پیمانه و وزن را به طور کامل ادا کنید و از اشیاء مردم را کم نگذارید …» این سخنانی از حضرت علی است در توصیه به تاجران که در حاشیه سردر اصلی خانات با نستعلیق بر کاشیهای آبی فیروزه ای حک شده است و در همجواری با تزئینات آجری به وضوح این بنا را به عنوان مصداق بارز معماری ایرانی معرفی میکند. زیر این طاق ایوانی و سردر، در اصلی کاروانسرا هنوز و همچنان با شکوه است. دری ساخته شده از چوب روسی و به ارتفاع ۵ متر است که ۴۰ گل میخ (بست تزئینی فلزی که عموما روی درهای قدیمی میبینیم) آن را زینت داده است.
از زاویه و پیچ کوچک دالان و طاقهای جناغیاش که بگذریم به صحن اصلی میرسیم، از تاریکی و وهم به نور و روشنایی و از کوچههای تنگ و باریک به یک چشم انداز دلباز. بنای کاروانسرا در چهار ضلع این صحن اصلی ساخته شده است و قناسی زمین با معماری هوشمندانه و متقارن بنا از چشم پنهان مانده است. ورودی اول (پیش از دالان) و ورودی دوم بنا هر کدام یک ایوان بزرگ دارند. خان در عربی به معنی حجره است و خانات یعنی حجرهها، تمامی حجرهها به صورت متقارن یکاندازه و یک شکل در چهارسمت صحن کنار هم قرار گرفتهاند؛ با نمایی آجری، درهای چوبی و شیشههای بعضا رنگی به رنگهای سبز، قرمز، نارنجی و آبی که گَرد و غبار و آلودگی این منطقه از آنها جز خاکستری به نمایش نمیگذارد.
گنجینهای پنهان در دل تهران : شاید در نگاه اول از نمای حجرهها جز سایهبانهای رنگ و رو رفته، انبوه کیسهها و گونیها و کاسبان و مشتریان که در حال امتحان کردن و خرید و فروش هستند، چیز دیگری به چشم نیاید اما کافی است کنج سایه و خنکای طاق یکی از حجرههای بسته بایستید تا بتوانید با دقت ظرافت گرهچینی قاب چوبی بالای درها، آجرکاریها و تزئینات و آرایههای معماری طاقها را نظاره کنید. در صحن عمارت مطابق با الگوی معماری ایرانی به صورت متقارن ۴ حوض و فضای سبز قرار دارد و البته یک سکو نیز یکه و تنها در میانه جاخوش کرده که احتمالا در گذشته کاربری مهمی داشته است. مابقی صحن هم در قُرُق موتورسیکلتها و وانتبارهاست که جا پای اسبهای پالاندار گذاشتهاند.
مرمت بنا
زندگی دوباره بازمانده
آجر، گل، آهک، گچ، سنگ، چوب و سفال مصالح اصلی و ابتدایی این بنا را تشکیل میدادهاند. در مرمت نه تنها نقشه بنا هیچ تغییری نکرده است بلکه حتی الامکان از مصالح خودش استفاده کردهاند. اردهالی میگوید: «این مرمت ۸ سال زمان برد و ما هنگام مرمت از خود آجرها استفاده میکردیم. به این صورت که کارگران یک به یک آجرها را درمیآوردند، با سنگ پا میساییدند و تمیزش میکردند و دوباره سر جای خودش قرار میدادند. فقط زمانی که آجر کم آمد، آجر جدید را به کار گرفتیم.»
گنجینهای پنهان در دل تهران : خانات با احتساب حجرههای دالان ورودی دارای ۷۰ حجره است. معماری این بنا به گونه ایست که یک دالان سرتاسری پشت همه حجرهها قرار داشته و مانند یک راهرو کل فضای داخلی کاروانسرا را به یکدیگر متصل میکرده است، دالانی با طاقهای ضربی پی در پی. مسافران علاوه بر حجره، فضای پشت آن را نیز اجاره و بار را آنجا خالی میکردند، این فضا به نوعی حکم انبار را داشته است. حالا غرفههایی آلومینیومی داخل این راهرو نصب شدهاند که دفاتر فروشندگان آنجا قرار دارند.
کاربری
آجیل فروشان در میراث فرهنگی
گنجینهای پنهان در دل تهران : در گذشته دو نوع کاروانسرا وجود داشته است، کاروانسرای برون شهری برای اقامت کوتاه مدت مسافران و دیگری کاروانسرای درون شهری که حکم تجارتخانه را داشته و اقامتها در آن طولانیتر بوده است. خانات نیز پس از اینکه داخل دیوارهای تهران قرار گرفت به تجارتخانه بدل شد. محمد اردهالی میگوید: «اگر نگاه کنید میبینید که هر حجره این کاروانسرا یک اجاق خوراک پزی بیرون و در دل ستون دارد و یک شومینه در داخل. این برای این بوده است که در گذشته کاروانها به صورت فصلی سفر میکردهاند. تجار به صورت فصلی میآمدند، اجناسی که با خود آورده بودند را میفروختند میرفتند و تجار فصل بعد میآمدند و از فضای داخلی و بیرونی کاروانسرا بهره میبردند.»
«من هویت را میخواستم نگه دارم. ورثه میتوانستند اینجا را تخریب کنند و مثل همه جاهای دیگر پاساژ بسازند که سودآوری بیشتری هم داشت. اما من میخواستم هویت را نگه دارم، اینجا تجارتخانهای ایرانی بوده است در ۲۰۰ سال پیش و هنوز هم با همان هویت و کارکرد مردم از آن استفاده میکنند.» با تلاشهای محمد اردهالی این کارونسرا به ثبت سازمان میراث فرهنگی نیز رسیده است.
گنجینهای پنهان در دل تهران : این بنا امروز ۲۸ مالک دارد اما از آنجا یک سوم آن متعلق به پدر محمد اردهالی بود و او به نگه داشتن این بنا علاقهمند؛ پا پیش گذاشت تا این مکان دوباره احیا شود. «احیای این بنا برای من مثل عشق بازی بود و وقتی شما عاشق چیزی هستید به وادی تبلیغ کردن برای آن نمیروید چرا که از سر علاقه به آن اهمیت میدهید، برای همین من هم به سراغ تبلیغ برای کاروانسرا نرفتم. گرچه الان هم خانات شناخته شده است و توریستها، دانشجویان معماری و عکاسی و .. برای بازدید به اینجا میآیند و امکان بازدید برایشان فراهم است.»
هرچند که احیای این بنا با سرمایهای شخصی به خودی خود ارزشمند است اما وضعیت فعلی آن حداقل به لحاظ بصری چندان شایسته خانات نیست. این اثر تاریخی سزاوار توجه و حمایت بیشتر سازمانهای مربوطه و متولیان آن است و شاید بشود با همتی مضاعف آشفتگی ظاهری بخشهایی از آن را سامان داد، به طوری که همچنان که از آن به عنوان تجارتخانه استفاده میشود، زیبایی بصری، شکوه و دلنشینی خود را نیز دوباره به دست آورد. حتما با نظم و نظام بخشیدن به صحن، محوطه و نمای حجرهها میتوان بیش از امروز پذیرای گردشگران و دوستداران تاریخ و فرهنگ این مرز و بوم بود.
گنجینهای پنهان در دل تهران : گفتگوی کوتاه ما با محمد اردهالی پایان گرفته و در آخرین بخش از رستوران سنتی خانات بازدید میکنیم. رستورانی که پس از مرمت و به تازگی البته با الهام از معماری دوره قاجار در کنج شمال غربی کاروانسرا ساخته است. سکوت و آرامش رستوران را که پشت سر بگذاریم رویای نازک سفر تاریخی به تهران قدیم و چرت قیلوله کبوترها با هم پاره میشود؛ با صدای بوق تاکسیهای سبز و زرد میدان امین السلطان در هنگامه و همهمه همیشگی شوش_مولوی.