کسانی که مطالب دکوراسیون و چیدمان را در بخش مطالب وب سایت ما دنبال میکنند، به خوبی میدانند که طراحی و دیزاین چیزی بیشتر از داشتن یک اتاق زیبا است.
عناصر گوناگون و بسیاری وجود دارند که باعث میشوند که یک فضا به خوبی احساس شود و می توانند تأثیرات قابلتوجهی بر نحوهی ارتباط ما با محیط اطرافمان داشته باشند.
در ادامه پنج روشی که می توان با آنها فضا را حس کنیم را مورد بررسی قرار می دهیم.
نویسندگان مجلهی محیطهای داخلی مری جو ویل، جیمز کروک و بروس ویل استدلال کردند که انسانها محیطهایی که در آن قرار میگیرند را در پنج حالت تجربه میکنند:
۱. از طریق حواس، بینایی، لامسه، چشایی، شنوایی و بویایی
۲. از طریق زمان و بهوسیله حرکت در محیط
۳. از طریق استدلال یا تفکر، حافظه یا تخیل
۴. از طریق احساسات، هم احساسات دلپذیر و هم ناخوشایند
۵. از طریق پیشبینی یا انتظار
بسیاری از این حالات بصری، عمیقاً با یکدیگر در ارتباط هستند، اما ارزش آن را دارند تاکمی زمان برای شناسایی هر عنصر صرف کنید و ارزش آنها را در دکوراسیون خانه در نظر بگیرید.
۱. حواس
احتمالاً بدیهی و واضحترین راه برای اینکه با محیط خانهمان ارتباط برقرار کنیم، درگیری با حواس ششگانه و به وجود آوردن بستری برای بهکارگیری ارتباط با آنها است.
طرحها و الگوها، رنگها، روشنایی و چیدمان محیطی، برای چشم ما جذاب و خیرهکننده هستند؛ شمعها و گلهای خوشبو و جذاب برای بوییدن؛ بافتها و پلانهای محیط عاملی برای جذب حس لامسه؛ موسیقی، مکالمات و سکوت برای جذب حس شنوایی و غذاها و نوشیدنیها عناصری برای جذب و برقراری ارتباط با حس چشایی اند. یک خانهی راحت، عناصرش بهگونهای طراحیشده است که بتوانند احساس را منتقل کنند و درنتیجه انتقال احساس درست در هر بخشی میتواند منجر به انتخاب وسایل درست و خرید آنها شود.
۲. زمان و حرکت در میان فضا
مادامیکه میان مدرن بودن یا کلاسیک بودن گیر کرده اید و یا به طراحی تلفیقی از این دو سبک فکر میکنید، باید بدانید که “زمان” یکی از مهمترین عناصر در طراحی و چیدمان است. محیطهایی که با وسایل آنتیک و قدیمی پر شدهاند، پیش زمینهای عمیق و پرمحتوا دارند که متعلق به نسل عشاق قدیمی است؛ تفاوت چنین چیدمانی با فضایی پوشیده شده از مبلمان و دکوراسیونساده بهوضوح حس میشود. اغلب اوقات ترکیب درستی از این دو چیدمان متفاوت، موجب خلق فضایی راحت و صمیمی میشود.
خانهای که در تصویر مشاهده میکنید، چیدمانی ترکیبی است از مبلمان آنتیک در کنار پوسترهایی به سبک آرت نووو و همچنین کاناپهای مدرن که در کنار یکدیگر سالن نشیمن سالهای ۱۹۶۰ را خلق کردهاند؛ فضایی رنگارنگ و پر از آرامش.
در کنار اهمیتی که “زمان” در چیدمان دارد، میتوانیم بگوییم که “فضا” میتواند عنصر مهمتری برای ایجاد و انتشار احساس در یک اتاق خاص باشد. نقشه و پلان در چیدمان بسیار مهم است و میتواند فرم ذهنیمان را در فضا بازتاب دهد و این قدرت را دارد که به خانه حس آزادی و جاری بودن یا به همان مقدار محدودیت و بسته بودن را القا کند.
هر فضایی نیازهای مختلف و متفاوتی دارد، اما وقتی به فضایی که در دسترس داریم فکر میکنیم، الگوهای جابهجایی را در نظر میگیریم، فاصلهای که باید بین مبلمان وجود داشته باشد و اهمیت وجود فضای منفی.
۳. رویکردهای روحی: تصورات، خاطرات، تخیلات
وجود کوچکترین شیء دارای معنا و مفهوم است و میتواند یک رابطه و وابستگی روحی و روانی به وجود بیاورد. برای بسیاری از افراد خاطرات یکی از مهمترین عناصر در چیدمان خانه به شمار میرود: ظروف غذاخوری مادربزرگ، میز بهجامانده از والدین، سوغاتیهای سفرهای مختلف، عکسهایی از رویدادهای مهم زندگی و … .
زندگی ما با خاطرات درخشان است و خانه مهمترین جایی است که در کنار آرامشی که فراهم میکند؛ تمامی خاطرات را گرد هم جمع میکند و آنها را گرامی میدارد.
تصورات و تخیلات نیز بهاندازهی خاطرات اهمیت دارند. تصورات آن چیزی است که تصاویر ذهنی شمارا از محیط دلخواهتان ثبت میکند. زمانی که تصور میکنید فضای دلخواهتان به چه شکلی چیدمان میشود، در آن لحظه تصویری از نحوهی سازماندهی و چینش وسایلتان در ذهن ثبت کردهاید. این عوامل تضمین میکنند که خانه محیطی است که تأثیرات مثبتی دارد و در بهترین زمان بهصورت نامحسوس احساس راحتی و آرامش را درون ما و در زندگی روزمرهمان ایجاد میکند.
تخیل کردن عنصری است که شمارا خلاقتر میکند، به شما اعتمادبهنفس بیشتری میدهد و تواناییهای نهفتهی شما را برمیانگیزد. برای مثال من اخیراً نکاتی راجع به هیجان انگیز تر کردن خانه نوشتهام و فکر میکنم اینیکی از مهمترین بخشهایی است که میتوان یک خانه را در جهت رشد تغذیه کرد.
۴. احساسات
راجر و کریس اسمش را مبارزه با تاریکیهایشان گذاشتهاند و به دوباره ساختن محیط با دلایل خوب پرداختهاند. بعید است که بارنگ صورتی پررنگی که در تصویر میبینید، احساس شادابی و گرما نکنید.
این اتاق نمونه ی خوبی برای نشان دادن انتخابهای ساده و تأثیر گذار است. رنگ انتخابی برای سقف و کوسنها میتواند کاملاً احساسی که هنگام حضور در یک اتاق دارید را تغییر دهد.
روانشناسی رنگ بهصورت عمیقی تأثیر گذار است و حتی ممکن است آنقدر به وجودشان خو گرفته باشید، که قدرت اثرگذاریشان را متوجه نشوید.
بهجز رنگها، سایر عناصر نیز میتوانند احساسات شما را تغییر دهند. برای مثال سقفهای کوتاه احساسی را در شما ایجاد میکنند که اصلاً شبیه به حس منتقلشده از سقفهای بلند نخواهد بود. یا اتاقی که نورگیر است و نور طبیعی روز را به داخل میآورد با اتاقی که پنجرهای ندارد بهطور حتم حس یکسانی را منتقل نمیکنند.
به معماری خانه و معماری ذهن خودتان توجه کنید و همچنین تمام احساسی را که میخواهید در هر بخش از خانه به شما منتقل شود را بشناسید و درنهایت ببینید چقدر میتوانید آنها را دستهبندی کنید و جداگانه بررسیشان کنید و یا چطور میتوانید با یکدیگر ترکیبشان کنید.
۵. پیشبینی کردن و انتظار داشتن
گاهی اوقات شما میخواهید همهچیز دقیقاً همانطوری باشد که به نظر میرسد یا بهتر است بگوییم آنطوری که “باید” باشند.
راحتی و آسایش را توقعات و انتظارات ما به وجود میآورند. انتظارات یک فرد در مسائل مختلف میتواند در احساسات او تأثیر گذار باشد. برای مثال اینکه بتواند پیشبینی کند جای قاشقها کجاست یا اتاقخواب برای استراحت مناسب است یا نه، در کنترل احساسات فرد تأثیر گذار است. در دنیایی که اغلب مسائل با نگرانی و اضطراب همراه هستند، اگر بتوان چنین مسائلی را در خارج از خانه نگه داشت، خانه یک پناهگاه واقعی میشود.
اما شرایط دیگری نیز وجود دارد. گاهی برهم زدن نظمهای همیشگی، راههای جدیدی را ایجاد می کنند که میتوانند مخرب نباشند. برای مثال قرار دادن قاشقها بر روی میز قدیمی بهجای گذاشتن در کشوهای درآور، تغییر کوچکی است اما میتواند بخشی از خلاقیتی را که شما لازم دارید، جبران کند. انتخاب رنگی خارج از چارچوب فکریتان شاید به نظرتان برهم زدن اصول و خواستهتان باشد، درصورتیکه میتواند هیجانی که ظاهراً گمش کردهاید را، به شما و محیط اطراف بازگرداند.