هر ساله با نزدیک شدن به پایان سال میلادی، مجلات و روزنامه های مختلف خارجی فهرستی از بهترین های آثار داستانی، غیرداستانی و ادبیات کودک چاپ شده در آن سال را معرفی می کنند. بسیاری از داستان های نوشته شده در سال ۲۰۱۷ درباره اتفاقات جامعه است؛ برای مثال کتاب «از غرب خارج شوید» نوشته «محسن حمید» نویسنده پاکستانی درباره پناهندگان است و به طور مستقیم به اتفاقات جامعه اشاره می کند. یا «جورج ساندرز» در کتابی به نام «لینکلن بین مرگ و زندگی دوباره» که برنده جایزه بوکر ۲۰۱۷ شد، به طور غیر مستقیم موضوعی سیاسی را دستاویز نوشتن داستانی بلند کرده است.
تأثیر اتفاقات سیاسی بر دنیای ادبیات انکارناشدنی است. حضور شخصیتی چون دونالد ترامپ در کاخ سفید و بروز رفتارهای عجیب و غریب از طرف او، سبب شد کتاب های زیادی درباره رسوایی های وی نوشته شوند که شاید در طول تاریخ ارزشی جز وقایع نگاری دوره ای خاص نداشته باشند.
اما آثار ادبی امسال از مسائل سیاسی به شکل هنرمندانه ای برای ارتقای قصه نویسی بهره گرفته اند. موضوعات مختلفی چون بچه دار شدن ، جست وجوی هویت و علاقه شدید به دانستن اتفاقات گذشته در فهرست کتاب های برگزیده سال ۲۰۱۷ قرار دارند. با این که این آثار موضوعات مختلفی رادر بر می گیرند، اما دو گزینه «قصهگویی به روشی نو» و «نوشته های جذاب» از نقاط اشتراک همه آن ها ست. در ادامه ۱۰ رمان برتر سال ۲۰۱۷ میلادی که مجله تایمز آن ها را انتخاب کرده است، معرفی می کنیم.
«بخوان، دفن نکن، بخوان» نوشته جسمین وارد
سومین کتاب جسمین وارد در سرزمین خیالی «بوآس سائوواژ»، عمق احساسات نویسنده را به خوبی نشان می دهد. این رمان، تخصص ویژه او را در داستان نویسی و مشاهده دقیق رفتار انسانی و اجتماعی به خواننده یادآوری می کند. «بخوان، دفن نکن، بخوان» هفته گذشته جایزه ملی کتاب آمریکا در بخش داستانی را برای دومین بار نصیب جسمین وارد کرد.
«اشکهای سفید» نوشته هری کونزرو
نویسنده بریتانیایی داستان «اشکهای سفید»، ازتبعیض نژادی و فرهنگی موجود در آمریکا انتقاد می کند. در داستان دو مرد سفید پوست آمریکایی وارد صنعت موسیقی می شوند و به موفقیت دست می یابند. این دو در پارکی صدای دیگران را ضبط می کنند و پس از این که به صداها گوش می دهند، صدای مردی را می شنوند که در پارک حضور ندارد. کمی بعد تلاش شان برای پیدا کردن صاحب صدا سبب می شود سفری به گذشته داشته باشند و قصه در گذشته و اتفاقات آن ادامه پیدا می کند.
«ترانزیت» نوشته ریچل کاسک
دومین رمان کاسک بیشتر به مشاهده نویسنده از اطراف خود می گذرد و بخش روایتی کمی دارد. ساختار قصه این کتاب در واقع بازسازی آپارتمان راوی در لندن است و روحیه تغییر در مکالمه های او منعکس می شود. توصیف راوی توسط کاسک بر خلاف دنیای ذهنی خود نویسنده، اصلا شاعرانه و رمز آلود نیست. «ترانزیت» در فهرست نهایی جایزه «گیلر»، مهم ترین و گران ترین جایزه ادبی کشور کانادا نیز قرار داشت اما جایزه سرانجام به «مایکل رِدهیل» برای کتاب «میدان بلوو» رسید.
«ساحل منهتن» نوشته جنیفر ایگان
جنیفر ایگان در سال ۲۰۱۱ میلادی برای رمان «بازگشت به محله خلافکاران» جایزه« پولیتزر» را از آن خود کرد. او حالا پس از هفت سال، رمانی جدید منتشر کرده که نشان می دهد از سبک تجربی خود فاصله گرفته است. «ساحل منهتن» رمانی تاریخی است که در زمان جنگ جهانی دوم رخ می دهد. بیشتر ماجرای این رمان در اطراف خطوط نیروی دریایی در بروکلین می چرخد؛ جایی که برای نخستین بار نیروی عظیمی از زنان جوان ظاهر شدند تا به عنوان نیروی کار به حمایت از تلاش مردانی بپردازند که در صف متفقین می جنگیدند. در این میان مباحثی تخصصی از غواصی گرفته تا جامعه شناسی، تجارت دریایی و بلایای دریایی در این رمان بررسی می شود.
«لینکلن بین مرگ و زندگی دوباره» نوشته جورج ساندرز
کمتر کسی است که نام کتاب برگزیده جایزه بوکر ۲۰۱۷ را نشنیده باشد. ساندرز، نویسنده شناخته شده داستان کوتاه در اولین تجربه خود در رمان نویسی به موفقیتی چشمگیر دست یافت. داستان تأثیرگذار مرگ پسر آبراهام لینکلن، شانزدهمین رئیسجمهور ایالت متحده آمریکا و ارواحی که در قبرستان با او سخن می گویند؛ ارواحی که گویی هنوز از وابستگی های زمینی خود دل نکنده اند و در جایی بین مرگ و زندگی گرفتار شده اند.
«از غرب خارج شوید» نوشته محسن حمید
«محسن حمید»، نویسنده پاکستانی با کتاب «از غرب خارج شوید» در فهرست نامزدهای نهایی جایزه بوکر قرار داشت اما قافیه را به جورج ساندرز آمریکایی باخت. داستان عاشقانه زوجی پاکستانی که با شروع جنگ در شهرشان جرقه می خورد. شهری که نامی ندارد اما شباهت زیادی به «لاهور» دارد. تنها مسیر امن موجود در شهر، دری جادویی است که این دو عاشق را از خطرهای زیادی دور می کند و دیگر پناهندگان به شهرهای غربی پناه می برند؛ جایی که در آن خطرات بیشتری تهدید شان می کند زیرا شهروندان شهرهای غربی معتقدند این پناهندگان بی پناه باید از کشور آن ها خارج شوند.
«بچه جایگزین» نوشته ویکتور لاوال
«آپولو» و «اِکا» بسیار خوشحال اند که صاحب فرزند شده اند اما کمی پس از تولد کودک، متوجه می شوند فاصله ای احساسی با فرزند خود دارند. آیا این پسرک همان کودکی است که اِکا به دنیا آورده یا فرزندی شرور از دیار اَجِنه است؟ نویسنده با بهره گیری از این داستان، استاندارد هایی را که افراد باید برای بچه دار شدن از آن برخوردار باشند با خواننده در میان می گذارد.
«ساعت نهم» نوشته آلیس مک در موت
خواهران روحانی با دختری به نام آنی آشنا می شوند که در شرایط بسیار بدی به سر می برد. آنی حامله است و همسرش خودکشی کرده است. راهبه ها به آنی و دخترش کمک می کنند تا از فقر نجات یابند اما دخالت آن ها موجب می شود نسل های بعد دچار مشکل شوند. نویسنده، تاریخچه راهبه ها را در این اثر بیان می کند. مک درموت پیش از این نامزد جوایزی چون «ایمپک»، «پولیتزر» و کتاب ملی آمریکا بود اما موفق به دریافت آن ها نشد.
«روزهای بیپایان» نوشته سباستین بارری
«روزهای بیپایان» سال گذشته برنده جایزه «کاستا» شد و سباستین اولین فردی است که توانست دوبار این جایزه را دریافت کند. داستان این کتاب درباره «توماس مک نولتی» است که با سفر از اروپا به آمریکا و با عبور از اقیانوس اطلس قصد دارد زندگیاش را از نو بسازد. این رمان داستان دو برادری است که برای جنگ با سرخ پوستها به آمریکا میروند.
«مردم جدید» نوشته دانزی سِنا
داستان جدید سِنا بر چند زوج مختلف تمرکز میکند که با تبعیض نژادی در آمریکا درگیر هستند و هر کدام برای رسیدن به هویتی جدید تلاش میکنند.